سياستها و روشها را بايد تغيير داد!
سخنى با فعالين کارگرى
کامران پایدار
حرف ما صاف و ساده است. گستاخی و تعرض سرمایه به کارگر در جهت کسب سود و انباشت هرچه بیشتر در سالهاى اخير دور بیسابقه ای به خود گرفته است. در دوران نظم نوینی و عبور از شرایط زمان جنگ سرد٬ متاسفانه این سرمایه داریست که علیرغم بحرانهای علاج ناپذیرش همچنان با اشتهای سیری ناپذیر٬ در غیاب یک طبقه کارگر متشکل و يک قطب چپ نیرومند از جنس کمونیستی و کارگری٬ برای سود هرچه بیشتر هر روزه فشار زندگی را بر کارگران بیشتر و بیشتر می کند.در جامعه ايران بخصوص بر اثر حاکمیت مشتى باندهاى سرمایه دار طفیلی و دلال که بعضا با گرایشات ارتجاعی مذهب و سنت عقب افتاده هم عجین است٬ دیگر خواست و حرف کارگران مشخص و روشن است. شعار و خواست کارگران امروز؛ نه به اخراج است. کارگران خواهان لغو قراردادهای سفید امضا و برده واری هستند که طی آن از هیچ حقوقی برخوردار نیستند. کارگران مصرانه خواهان دریافت دستمزدهای معوق چندین ماهه شان هستند. کارگران خواهان برسمیت شناختن حق اعتصاب و برپایی تشکلهای مستقل خودشان هستند. کارگران خواهان دریافت بیمه بیکاری و دریافت دستمزدهای خود در دوران اعتصابشان هستند. خانواده 34 نفر از کار گران جان باخته شازند و دهها و صدها مرکز تولیدی و کار خانه دیگر خواهان دریافت غرامت و محاکمه جانیان سود جویی هستند که عزیزانشان را به کام مرگ و نقص عضو فرستاده اند. خانواده کارگران پارس خودرو هنوز در انتظار آزادی عزیزانشان هستند. کارگرانی که اعتراضشان برای جلوگیری از اخراج و دریافت دستمزدهای عقب افتاده توسط پلیس وحشی سرمایه و حکومت اسلامی به خون کشیده شد و هم اکنون جمع کثیری از این کارگران بی نام و نشان در زندانهای جمهوری اسلامی بسر می برند.
حرف ما همچنان ساده و روشن است! جنبش کارگری تنها با تکیه بر رادیکالیسم اجتماعى و استقلال طبقاتى اش ميتواند حقوق به تاراج رفته اش را از سرمایه بازپس بگيرد. جنبش کارگری در این شرایط راه و چاره ای جز تکیه و تاکید بر روی تشکل مستقل با اتکا به نیروی کارگران ندارد. با تمام مصائب و بدبختی و تیره روزی ای که سرمایه به زندگی کارگران تحمیل نموده٬ دیگر جایی برای اميدوارى و توهمات برخى گرايشات راست در دالانهای بوروکراسی گندیده سرمایه برای چانه زنی نيست. این نظام ضد بشری دیر زمانیست که همه چیز کارگران را از آنها سلب کرده است؛ آرزو هایشان، خواستهایشان، اختیار انسانیشان، ابتدایی ترین امکانات حتی برای زنده ماندن. شبح سياه گرسنگى و فلاکت عمومى بالاى سر طبقه کارگر چرخ ميزند.
در جایی اعلام شده بود سالانه 2 میلیون کارگر تنها براثر فشار و "سوانح کاری" جانشان را از دست میدهند. به همین سادگی! کارگران کرور کرور قتل عام ميشوند تا پولهای بیشتری در حسابهای بانکی سرمایه داران و انواع کارتلها و تراستهای رنگارنگ تلنبار شود. اين تنها يگ گوشه غم و درد و رنج طبقه ماست. دراين اوضاع تقلای برخی گرایشات راست و اپورتونیستی و غیر کارگری٬ براى بردن کارگران زير پرچمهاى ناسيوناليستى و قانونى و فرقه اى٬ تنها پرداختن به چاره اصلی يعنى سازماندهی مستقل کارگری را قلم ميگيرد و تلاش کارگران را به هرز ميبرد. بايد با صراحت و دوستانه گفت که توهمات و ساده اندیشى گرهى از مشکلات فورى طبقه کارگر باز نميکند. تاکتیکها و برنامه های شما، قانونگرایی محدودتان، دور شدن از مبارزات جارى کارگران٬ دوری شما از محل زندگی کارگران و بخصوص کارخانه ها و مراکز تولیدی٬ - که منشا قدرت کارگران همانجاست- فعالیتهاى منزوی و بيرون دنياى واقعى کارگر در کارخانه و محل زندگى٬ راضى شدن به صدور انواع بیانیه و اطلاعیه هاى اعلام حمایت هایتان از يک اعتراض کارگری و قدمى عملى برنداشتن براى حمايت فعال از کارگران اعتصابى، و بخشا سياست همنوائى با خانه کارگر٬ اينها امر جنبش کارگرى را جلو نميبرد.
بويژه به گرايشات راست و قانونگرا بايد با صراحت تمام گفت؛ این تلاشها نه دل هیچ آخوندی را به رحم خواهد آورد٬ و نه به نیرویی واقعی و موثر در تحکیم و پیشروی جبش کارگری تبدیل خواهد شد. این ابدا شدنی و واقعی نیست. این اتوپیایی خوشخیالانه است. چون با مکانيزم اعتراض کارگر تناقض دارد. سرمایه در نگرش باژگونه و برعکس خود به کارگران٬ نگرشش به کارگر بعنوان یک فرد و سلول مجزا است که باید برایش ارزش و سود بیافریند. اگر همین کارگر فردا توان و نیروی کاریش را از دست داد٬ مهم نیست٬ از سلول و فرد دیگری استفاده خواهد کرد. ما شاهد نفوذ همین نگرش بورژوازی در انواع گرایشات سندیکالیستی راست و چپ سنت گرا هستیم. واقعیت اما اينست که طبقه کارگر یک طبقه وسیع اجتماعی است که سیر تکوین تاریخی و قابلیتهای خودش را دارد. پتانسیل انقلابی و ظرفیتهای اجتماعی خودش را برای دگرگونی دارد. و این طبقه اجتماعی برای کسب حقوق به تاراج رفته اش فقط و تنها به نیروی خودش متکی خواهد بود. نیرویی که با تشکیلات مستقل خود٬ با اتحاد و اعتصاب خود٬ سرمایه را به زانو در خواهد آورد! همان نیرو و پشتوانه عظیم کارگری و کمونیستی و انسانی در داخل و خارج کشور که موجبات آزادی محمود صالحی، جوانمیر مرادی و طاها ازادی و... را از زندان رژيم اسلامی فراهم آورد٬ دقیقا این همان نیروئیست که شیث امانی را آزاد کرد و احکام شلاق و جريمه کارگران سنندج را الغى کرد. نه درخواست از آخوند کپک زده و قاتلی که بویی از انسانیت نبرده است. این عقب نشینی خجولانه حکومت جنایت کار سرمایه است در برابر موج عظیم مبارزات پر شور کارگری و آزادیخواهانه برای یک دنیای شایسته انسان!
در ضمن سئوال ما از دوستانی که در این محافل جمع شده اند این است چرا به تشکیل مجامع عمومی که ساده ترین، در دسترس ترین ظرف متحد کردن کارگران در مبارزات روزمره شان است فکر نمیکنید؟ چرا به جای فرو رفتن در دالانهای نا مربوط قانونگرایی و انتظارتحقیر آمیز در پشت درهای بسته به قدرت مستقيم کارگران رجوع نميکنيد؟ من اين بحث را خطاب به گرايشى که اساسا اينگونه فکر نميکند و اميد به بالائى ها دارد نميزنم. خطاب به فعالين مستقل کارگرى و دلسوز منافع کل جنبش کارگرى ميزنم. دوستان عزیز٬ به جنبش مجامع عمومی کارگری، به مبارزات پرشور و مستقل کارگری بپیوندید. قدرت و انسانیت در اینجاست! *